♥♥♥عاشقانه های من وتو♥♥♥

♫♫♫قلبم فدای عزیزی ک دنیایی ازدلتنگی راب امیدیک لحظه دیدنش ب جان می خرم♫♫♫

صفحه اصلي | عناوين مطالب | تماس با من | پروفايل | قالب وبلاگ



 


 

مرد سیگار میکشد ...

تو دود می بینی

او خاطره ...

 

 

دودی که از دهنم بیرون میاد ...

دود سیگار نیست ...

... قلبم سوخته ...

 

 

وای از روزی که ...

شریک خاطراتت ...

یک شماره خاموش باشد و یک سیگار روشن

 

 

سوختن قصه شمع است

ولی قسمت ما شد

شاید این سوختن ما کار خدا بود

آنقدر سوختم با همه بی تقصیری

که جهنم نگذارد به تنم تاثیری

 

 

دیگر کسی یاد ما گرگها نمیکند...

جنگل با خاطراتش...

بماند برای خرگوشهای زیبا...

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

آریوبرزن
ساعت3:33---19 آبان 1394
زندگــﮯ يعنــﮯ چه؟ يعنــﮯ آرزو كم داشتن
چون قناعت پيشگان روح مكرم داشتن

جامه ــﮯ زيبا بر اندام "شرف" آراستن
غير لفظ آدمــﮯ " معنا ــﮯ آدم " داشتن

قطره ــﮯ اشكـﮯبه شبها ــﮯ عبادت ريختن
بر نگين گونه ها الماس شبنم داشتن

نيمشب ها گردشــﮯ مستانه در باغ نياز
پاكــﮯعيســﮯ گزيدن عطر مريم داشتن

با صفا ــﮯ دل ستردن اشك بــﮯتاب يتيم
در مقام كعبه چشمــﮯ هم به زمزم داشتن

تا برآيد عطر مستــﮯ از دل جام نشاط
در گلاب شادمانــﮯ شربت غم داشتن

مهتر رمز بزرگــﮯ در بشر دانــﮯ كه چيست؟
مردم محتاج را بر خود مقدم داشتن

مهلت ما اندک است وعمر ما بسیار نیست
در چنین فرصت مرا با زندگــﮯ پیکار نیست

سهم ما چون دامنــﮯ گل نیست در گلزار عمر
یار بسیار است اما مهلت دیدار نیست

آب و رنگ زندگــﮯ زیباست در قصر خیال
جلوه ــﮯاین نقش جز بر پرده ــﮯ پندار نیست

با نسیم عشق باغ زندگــﮯ را تازه دار
ورنه کار روزگار کهنه جز تکرار نیست

__مهد ــﮯ سهیلــﮯ __


SIMIN
ساعت19:10---15 مهر 1394
خدایا ...


بین آدمای روی زمینت که آرامشی نصیبم نشد....


میشه یه جا بین آدمای زیر زمینت بهم بدی....


آخه دیدم رو سنگاشون نوشته بود:

آرامگاه...

چرا به وبم سر نمیزنین ونظر نمیدین ؟؟؟


ملینا
ساعت21:58---7 مهر 1394
از وبت خیلی خوشم میاد

فهیمه
ساعت21:26---7 مهر 1394
چه وب خوشملییییی

Smoky Teen
ساعت21:06---5 مهر 1394
دودها سیاهند ولی ارامش میدهند . برعکس مردمانی که زیبا اند ولی سیاه اند .
انها ارام می کنند اینه ها برعکس ...دودها و اینه هارا دوست دارم
راستی عکسا عالی بود مرسی
پاسخ:خواهش نظرلطفته


خانومــے آقـ♥ـا میلادم
ساعت21:06---5 مهر 1394
عشقـــــتون پایدار ابجی گلــــ ـ ـ ـم

samaneh
ساعت15:04---5 مهر 1394
عشق از آغاز مشکل بود و آسانش گرفت
تا که در اوج بهاران برگ ریزانش گرفت

عمری از گندم نخورد و دانه دانه جمع کرد
عشق تو آتش شد و در خرمن جانش گرفت

ابرهای تیره را دید و دلش لرزید…باز
فالی از دیوان افکار پریشانش گرفت:

“یاری اندر کس نمی بینم” غزل را گریه کرد
تا به خود آمد دلش از دوستدارانش گرفت

پس تو را نوشید و دستت را فشرد و فکر کرد-
خوب شد که شوکران از دست جانانش گرفت

چند گامی دور شد، اما دلش جامانده بود
آخرین ته مانده ی خود را به دندانش گرفت

داشت از دیدار چشمان تو برمی گشت که
“محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت”


مریم
ساعت16:21---4 مهر 1394


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





3 مهر 1394برچسب:, ساعت 22:54 توسط ♀yeg@ne♀